زیر سوال رفتن اخلاق در دوران کرونا؛ آیا من هنوز آدم خوبی هستم؟

آسیب‌های ناشی از کرونا در دو سال اخیر برخی از افراد را با این پرسش هولناک روبه‌رو کرده است: آیا من هنوز هم آدم خوبی هستم؟

درطول همه‌گیری کرونا، مردم وادار به گرفتن تصمیمات سختی شدند که شاید در گذشته روبه‌رو شدن با آن‌ها را محال می‌دانستند.

کَتلین تِرنِر (Kathleen Turner)؛ پرستار ۵۲ ساله‌ بخش مراقبت‌های ویژه در سانفرانسیسکو مدام نگران و دلواپس همین تصمیمات سخت بود. از بهار سال گذشته که جمعیت بسیار زیادی از بیماران کووید-۱۹ در بیمارستان بستری شدند، او به‌ناچار به بیماران آرام‌بخش داده است با دانستن اینکه این کار ممکن است اثرات منفی ماندگاری بر سلامت‌شان داشته باشد و بار‌ها فرصت خداحافظی کردن خویشاوندان را از عزیزان درحال مرگشان گرفته است.
  مثلاً سال گذشته طبق دستورات اجازه نداد خانمی مادر درحال مرگش را ملاقات کند، آن‌هم در روز مادر. کتلین ترنر می‌گوید: «من از دستوری که روی یک تکه کاغذ نوشته شده بود اطاعت کردم، اما یک انسان خوب در این شرایط چه تصمیمی می‌گیرد؟ قطعا کاری را که من کردم نمی‌کند.»

درمجموع، این تجربیات حس اخلاقی این پرستار را به‌شدت زیر سوال برده‌اند و او را به جایی رسانده‌اند که از خودش بپرسد: «من واقعا آدم خوبی‌ام؟ آیا نباید به خوب بودنم شک کنم؟»

دوره‌ همه‌گیری برای کارکنان بخش مراقبت‌های درمانی، به‌طور ویژه‌ای سخت گذشت، چراکه آن‌ها مدام درحال جنگیدن با این انتخاب بودند که دارو‌های نجات‌بخش را در اختیار چه کسانی قرار دهند و دیگر این که تجهیزات حفاظت شخصی را به بهای آلوده کردن بیماران، همکاران و خودشان دوباره استفاده کنند.


اما مردم عادی هم درگیر چنین سناریو‌های ناخوشایندی بودند. ماموران کفن‌ودفن ناچار بودند قبر‌های قدیمی را مجدداً خالی کنند تا برای اجساد بیشتر فضا باز شود. بسیاری از ما با این مسئله مواجه بودیم که با وجود احتمال انتقال ویروس، آیا به دیدن پدرومادر یا پدربزرگ و مادربزرگ برویم یا نه.

در برخی موارد، این موقعیت‌ها مردم را دچار حالتی می‌کند که روان‌شناسان به آن «آسیب اخلاقی» می‌گویند؛ به‌عبارتی احساساتی نظیر شرم، گناه و سرگردانی بعد از زیرپا گذاشتن آداب اخلاقی خود فرد. معمولا آسیب‌های اخلاقی به شکل حس خیانت دیدن از رهبران و سازمان‌هایی که در وهله‌ نخست مردم را وادار به گرفتن چنین تصمیماتی کرده‌اند بروز می‌کند و ممکن است منجر به رفتار‌هایی از قبیل سوءمصرف مواد مخدر و انزوای اجتماعی شود.

ما تازه شروع به درک آسیب‌های همه‌گیری کرده‌ایم. هر مرگ ناشی از کووید-۱۹ سیلی از غم و اندوه را به سوی خانواده‌های داغ‌دار روانه کرده است. میلیون‌ها نجات‌یافته از ویروس کرونا هنوز قادر به فراموشی آن‌چه‌که این بیماری برسرشان آورد، نیستند. حتی کسانی هم که به این بیماری مبتلا نشدند چاره‌ای نداشتند جزاینکه با ازدست دادن شغل و فرصت‌ها و اضطراب کنار بیایند. از این‌ها که بگذریم اصل این مطلب در مورد کسانی است که سال گذشته اصول اخلاقی خودشان را اساسا زیرپا گذاشتند.

«آسیب اخلاقی» یک کشف تازه نیست. در سال ۱۹۹۴، جاناتان شای (Jonathan Shay) روان‌شناس بالینی این اصطلاح را زمانی ساخت که بعد از بازگشت برخی از سربازان آمریکایی فهمید که آن‌ها در اثر تجربه‌ی حوادث تلخ در ویتنام دچار دگرگونیِ شدید شخصیتی شده‌اند. این دگرگونی‌ها به‌وضوح با آن‌چه که معمولا به‌نام اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) شناخته می‌شود متفاوت بودند.

محرک دگرگونی آن‌ها اکثراً وقایعی بود که به اصول اخلاقی آن‌ها خدشه وارد کرده بود تا فرار از مرگ و کلنجار رفتن با ترس و ناامیدی مداوم پس از آن. آسیب اخلاقی، بیماری روانی درنظر گرفته نمی‌شود و محققان همچنان درحال روشن کردن مرز‌های دقیق این مفهوم و تغییرات رفتاری ناشی از آن هستند. اما چیزی که بااطمینان می‌دانند اینست که قرارگرفتن در معرض وقایع آزاردهنده به‌لحاظ اخلاقی منجر به آسیب واردن آمدن به سلامت روان خواهد شد. یکی از این آسیب‌ها افسردگی است.

از زمانی‌که جاناتان شای این ایده را مطرح کرد، روان‌شناسان و روان‌پزشکان دامنه‌ی آسیب اخلاقی را گسترش داده‌اند تا شامل انواع سناریو‌ها شود: افسران پلیسی که در لحظه‌ شلیک کردن به یک فرد باید در یک چشم بهم زدن تصمیم درست بگیرند، آتش‌نشانانی که قبل از فروپاشی یک ساختمان درحالِ سوخت باید تصمیم بگیرند چه کسی را نجات دهند، حتی روزنامه‌نگارانی که خبر‌های حساس و مهم را پوشش می‌دهند.

در طول همه‌گیری کرونا، این مفهوم در تمام پست‌های سختی که افراد عهده‌دار آن‌ها بودند کشش جدیدی پیدا کرده است. خویشاوندان داغ‌داری که نمی‌توانند با عزیزانشان خداحافظی کنند، خانواده‌های سوگواری که نمی‌توانند در مراسم خاکسپاری شرکت کنند و بیمارانی که به‌درستی به آن‌ها رسیدگی نشده است، هریک از این‌ها می‌تواند محرک آسیب اخلاقی باشد.

به نظر نِیل گرینبِرگ (Neil Greenberg) استاد روانپزشک از کینگز کالج لندن، کل جمعیت پتانسیل دچار شدن به این آسیب را دارند و ممکن است از خودشان بپرسند: «آیا من کار درستی کردم؟ دیگران چطور؟ آیا اونا کار درست رو انجام دادن؟»

به نقل از سوزان شِیل (Suzanne Shale)؛ متخصص اخلاق پزشکی، ویژگی اصلی آسیب اخلاقی احساس خیانت دیدن از همکاران، رهبران و تشکیلاتی است که مردم را به تردید‌ها و سردرگمی‌های اخلاقی وادار کردند. کاتلین ترنر و پرستاران دیگر بخش آی‌سی‌یو برای به‌حداقل رساندن قرارگیری کل تیم در معرض خطر، به‌ناچار نقش‌های متعددی را برعهده گرفتند: نظافت اتاق‌ها، گرفتن آزمایش‌های خون، انجام معاینات عصب‌شناسی و نماینده بودن برای خانواده‌هایی که نمی‌توانند همراه بیمارشان باشند. انجام تمامی این وظایف به تِرنِر احساس طردشدگی و بی‌ارزشی داده است. به گفته‌ی او این وضعیت قطعاً تکاپوی قدرت را در بخش مراقبت‌های درمانی آشکار کرده و بر آن تآکید می‌کند، این‌که چه کسی حق دارد بگوید «نه، ریسک من بیش‌ازحد بالاست. من نمی‌تونم برم اتاق اون مریض».

کِیت دوپویی (Kate Dupuis)؛ محقق و روان‌پزشک بالینی کالج شِریدن کانادا هم بعد از تصمیم دولت مبنی‌بر تعطیلی مدارس و یادگیری حضوری در آغاز پاندمی احساس کرد زیربنای اخلاقی‌اش به لرزه درآمد و عواقب بالقوه‌ این تعطیلی بر سلامت روان فرزندانش او را دچار اضطراب کرد.

به گفته‌ی ویکتوریا ویلیامسون (Victoria Williamson)؛ محققی که آسیب اخلاقی را در دانشگاه آکسفورد و کینگز کالج لندن می‌گذراند، برای برخی از افراد که امروز با آسیب اخلاقی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، احتمالا در آینده فرصتی معروف به «رشد پس از آسیب» پیش خواهد آمد که به‌موجب آن، برعکس، حس هدفمند بودنِ افراد پس از رویداد‌های ناخوشایند، تقویت می‌شود. برای مثال، سال گذشته احمد علی، یک روحانی در بروکلین، نیویورک در جریان انجام مراسم مذهبی خاکسپاری از دیدن جابجایی نادرست یک جسد و لکه‌های خون ریخته‌شده از تیوب IV جداشده از آن احساس کرد اصول اخلاقی‌اش زیر سوال رفته است، اما این تجربه، ازخودگذشتگی او برای کمک به دیگران را از پیش بیشتر کرد و او با خود چنین فکر کرد که آن تجربه یک محرک معنوی برای بالابردن ایثار او در این راه بوده است».

باوجوداین، آسیب اخلاقی ممکن است حسِ سرگشتگی و ناتوانی درک وقایع تلخ را در افراد ایجاد کند. به عقیده‌ گرینبِرگ اگر آسیب اخلاقی جدی گرفته نشود، خطر واقعی ابتلا به افسردگی، سوءاستفاده از الکل و گرایش به خودکشی وجود دارد. کسانی‌که از آسیب اخلاقی رنج می‌برند مستعد انزوا، ارتکاب رفتار‌های خودویرانگرانه و قطع ارتباط با دوستان و خانواده هستند.

در بریتانیا، آسیب اخلاقی میان کهنه‌سربازان نظامی با ازدست دادن ایمان به مذهب سازمان‌یافته مرتبط بوده است. هزینه‌ روان‌شناختی یک واقعه‌ی آسیب‌زا تاحدزیادی با اتفاقات پس از آن سنجیده می‌شود؛ به‌این‌معنا که فقدان پشتیبانی خانواده‌ها، دوستان و کارشناسانی که بتوانند در هضم و درک درست وقایع تلخ به این افراد کمک کنند (به‌ویژه حالا که بیشتر ما به‌واسطه‌ی کرونا با این درد آشنا شدیم)، عواقب جدی برای سلامت روان دربرخواهد داشت. گرینبِرگ می‌گوید: «مرحله‌ای که هم‌اکنون در آن هستیم مرحله‌ی بسیار حساس و مهمی است».

سیندا راشتون (Cynda Rushton) استاد اخلاق بالینی و پرستاری در دانشگاه جان هاپکینز بر این باور است که اگر بگذاریم آسیب اخلاقی شدت بگیرد، هزینه‌ی بالایی را باید بپردازیم: احساس خیانت و ازدست‌دادن اعتماد ممکن است حس وحدت ما را هم ازبین ببرد. به گفته‌ او: «این زخم‌ها را باید بازگو کرد، تصدیق کرد و بهبود بخشید، درغیراین‌صورت در بدن، قلب و ذهن ما باقی می‌مانند و سلامت و شرافت و برابری ما را منحط خواهند کرد».

این اثرات اجتماعی شاید حالا هم میان کارکنان بخش بهداشت و درمان پدیدار شده باشد. براساس یک نظرسنجی تازه، یک‌چهارم از این کارکنان خواستار بازنشستگی پیش‌ازموعد درنتیجه‌ی فشار پاندمی کرونا و حدود ۱۲ درصد در جست‌وجوی تغییر شغل هستند.

یکی از قدرتمندترین روش‌ها برای شروع فرایند بهبود به گفته‌ گرینبِرگ این است که کمک کنیم این افراد از آن‌چه که تجربه کرده‌اند روایت‌های معناداری خلق کنند. انجام این کار مستلزم این است که این افراد بپذیرند و تشخیص بدهند که در آن‌چه که پیش آمده مقصر نیستند.

گرینبِرگ می‌گوید: «این داستانی است که با گفتنِ من مقصرهستم یا تقصیر رئیس بود پایان نمی‌یابد. بلکه پایان درست آن اینست: هیچ‌کس خودش نخواست در این موقعیت باشد».

شرایط تِرنِر در محیط کار طی چند ماه گذشته بهتر شده است: میزان بستری بیماران کووید ۱۹ در بیمارستان کمتر شده و کارکنان حالا از تجهیزات بهتری برخوردارند. اما در پایان شیفت و هنگام ترک بیمارستان و رفتن به خانه، او همچنان غرق احساس بیگانگی می‌شود. از کنار افرادی عبور می‌کند که دوباره مثل قبل در کافی شاپ‌ها نشسته‌اند یا در پارک با هم گپ می‌زنند، اما او نمی‌تواند از فکر وقایعی که پشت‌سر گذاشته بیرون برود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *