كنترل هيجان در نوجوان

واکنش کلی و کوتاه به یک واقعیت غیر منتظره همراه با یک حالت برانگیختگی و عاطفی خوشایند یا ناخوشایند هیجان نامیده می‌شود. هیجان ترجمه لغت انگلیسی Emotion که از نظر ریشه لغت عاملی که ارگانیسم را به حرکت در می‌آورد، مثلا خشم ، ترس ، دوست داشتن(عشق) .به هنگام هیجان قدرت تفکر و قدرت عمل می‌تواند فلج شده و یا قدرت یابد. ساده‌تر اینکه گاه هیجان ذهن را خالی می‌کند و فرد نه می‌تواند چیزی بگوید و نه انجام دهد.هنگام هیجان دو عصب سمپاتیک و پاراسمپاتیک جهت عکس هم عمل می‌کند. سمپاتیک بدن را برای حالت اضطراری آماده می‌کند و پاراسمپاتیک او را به سوی آرامش فرا می‌خواند و علت تفاوت عملکرد آنها در آماده کردن مواد شیمیایی جداگانه است که یکی موجب برانگیختگی و دیگری باعث آرامش می‌شود.

والدين معمولا با پشت‌سرگذاشتن دوران نوجواني يا جواني، هيجان، ترس، شادي يا خشم خاص و غير‌قابل‌وصف آن دوران را فراموش مي‌كنند و هنگام رويارويي با اين هيجانات در فرزندان خود متعجب می‌شوند. اينكه دوران نوجواني ما با فرزندانمان بسيار متفاوت باشد‌، دليل قانع‌كننده‌اي نيست كه نتوانيم متوجه خواسته‌ها، علايق و هيجانات آن‌ها شويم. البته گاهي بعضي نوجوانان نيز رفتارها و هيجانات خاصي دارند كه بهتر است والدين براي برخورد درست و مناسب با آن‌ها آموزش لازم را ببينند تا هم براي خودشان و هم برای فرزندانشان یاری‌دهنده باشد.


هيجانات اوليه يكي از موضوعات مهم درخصوص نوجوانان، كنترل هيجانات آن‌هاست؛ چراکه این مورد، ارتباط مهمی با مشکلات، تصمیمات، نوع ارتباطشان با ديگران و همچنين با سلامت روان‌شناختي‌شان دارد؛ بنابراين با توجه به اين موضوع می‌توان از بروز بسياري از مشكلات در نوجوان، برای مثال افت‌تحصیلی، جلوگیری کرد. همچنين مشكل گرايش به موادمخدر، ارتباط‌گرفتن نادرست و نامناسب با همسن‌وسالان، پرخاشگري و… هم از ديگر مشكلات مربوط به اين سنين است؛ البته اين هيجانات شامل خشم، دوست‌داشتن، نفرت، علاقه و … می‌شود كه چون نوجوان رشد كرده و به سطح تفكري از تفكر انتزاعي رسيده است، با معناي هريك هم آشنايي دارد.

در اين زمان فرد می‌تواند نيازهاي خود را كاملا برطرف كند و مثلا به‌جاي اينكه براي غذا گريه كند، خودش غذا را گرم كند؛ اما خيلي از نوجوانان در اين زمينه مشكل دارند و نمی‌توانند اين كار را به‌خوبي انجام دهند.


افزايش سطح هيجان و مديريت آن
هنگام نوجواني سطح هيجان خود به خود افزايش پيدا می‌كند؛ يعني دو اتفاق با هم براي نوجوان می‌افتد و هم‌زمان با بلوغ و تغييرات هورموني هيجان بيشتري را تجربه می‌كند و همچنين بايد بتواند به‌تنهايي از پس هيجاناتش بربيايد؛ بنابراين بهتر است از قبل آموزش ببیند.

در خانواده‌هايي كه سطح ابراز هيجانشان زياد است و اغلب برون‌گرا هستند؛ مادر مضطرب و وسواسي بوده و حتي اعضاي خانواده اغلب منتظر اتفاقات ناگوار هستند و سطح آرامش آن‌ها هم پايين است؛ در‌واقع سطح هيجان به اندازه‌اي است كه از كنترلشان خارج است.

در اين‌گونه خانواده‌ها ‌بچه‌ها بيشتر هيجان‌زده می‌شوند؛ مثلا مادري كه افسرده بوده، شاغل است و توانايي مديريت صحيح كارهاي داخل و خارج خانه را ندارد‌، بيش‌ازحد كار دارد و نمی‌تواند به همه كارهاي داخل و بيرون منزل به خوبي رسيدگي كند یا به‌اصطلاح، در دسترس بچه‌ها نبوده و يا خانواده حمايتگر مطمئني براي فرزندان نيست، نوجوانان هيجان زيادي دارند و درضمن كنترل هیجانشان نیز سخت‌تر است.


مديريت هيجاني در آغاز راه
ازلحاظ روان‌شناختي، كودك هنگامی‌كه درحال درآوردن دندان است، نوعی هيجان را تجربه می‌كند که «تجربه درد» نام دارد، ولی ابزاري براي مقابله با آن ندارد. درواقع نحوه برخورد مادر با اين‌ بي‌قراري‌هاي كودك تعيين می‌كند كه ابزار آتي او براي مقابله با هيجانات بايد چگونه باشد. مثلا بعضي مادران هنگامی‌كه فرزندشان دندان درمی‌آورد و بي‌قرار است، از خود او هم بي‌قرارتر می‌شوند و همين باعث مي‌شود بي‌قراري كودك كمرنگ نشود؛ درحالی‌که مادر ديگري آرامش دارد و به نوعي حواس کودک را پرت می‌كند كه از درد فاصله بگيرد.

بدين ترتيب فرزندش را در آستانه تحمل بيشتري قرار می‌دهد؛ بنابراين می‌توان گفت كودكان درطول رشد با هيجان‌هاي طبيعي روبه‌رو هستند كه نوع برخورد والدين و اطرافيان با آن‌ها، در انتخاب كودك براي مقابله با هر نوع هيجاني درآينده بسيار تعيين‌كننده خواهد بود.


مزاج و سرشت كودك
نوع مزاج، فطرت و سرشت كودك در تصميم‌گيري‌هاي دوران نوجوانی‌اش به‌منظور مقابله با هیجانات، تاحدود زیادی به سرشت و فطرت اوليه وی بستگي دارد. بعضي كودكان ‌با سطح هيجاني بالايي متولد می‌شوند و از همان كودكي با صداي بلند و هيجان زياد ابراز احساسات مي‌كنند، دائم دست‌و‌پاي خود را تكان می‌دهند، كم خواب هستند و معمولا مشغول فعاليت خاصي هستند و مسلما كنترل هيجانشان هم در نوجوانی سخت‌تر از دیگران است. اين افراد هم در نوجواني سخت‌تر از بقيه است؛ بنابراین فراموش نكنيم اين صفاتي كه كودكان با آن به دنيا می‌آيند، ربطي به خود آن‌ها ندارد؛ بنابراين نبايد به خاطرش شماتت شوند.


مديريت و مهار هيجان
سبک «هيجان‌مدار» و «مسئله‌مدار» دو گونه از انواع سبک‌های مدیریت هیجان است. ما وقتي با مشكلي مواجه می‌شويم، مثلا يك‌دفعه صداي خيلي بلندي از بيرون ما را آزار می‌دهد، واكنش‌هاي متفاوتي به آن موضوع، نشان می‌دهيم که این امر، نشان‌دهنده سطح مقابله‌‌ای ما با نوع استرس و مشکل است؛ مثلا عده‌اي از ما فقط اعتراض می‌كنيم، بعضي ديگر عصباني می‌شويم و گروهي ديگر حتما به‌دنبال تشخيص و شناسايي آن صدا و به‌طورکلی درپی حل مشکل می‌رویم.

نوجوانان معمولا روش حل مشكل هيجان‌مدار را انتخاب می‌كنند؛ مثلا گاهی خودزنی می‌کنند؛ یعنی همين ضربه‌ها ميزان آندروفين را در سطح بدنشان افزايش می‌دهد و به‌اصطلاح مي‌گويند با ديدن خون آرام می‌شوند و متاسفانه گاهي اين گونه رفتارها را از یکديگر ياد می‌گيرند.

بعضي نوجوانان هم از روش مسئله‌مدار استفاده می‌كنند؛ يعني اول مشكل را شناسايي کرده و بعد درباره آن فكر می‌كنند و درواقع، هيجان خود را به تعويق می‌اندازند؛ زيرا ظرف تحمل هيجاني‌شان بالاست.


راهكارهاي مقابله با هيجان
يكي از مسائلي كه درمورد هيجانات نوجوانان خيلي مهم است اين است كه چون آنان تفكر انتزاعي دارند، براي مديريت هيجان خود بايد بتوانند از اين امكان بهره ببرند. آن‌ها ديگر مفاهيمی‌ مثل عدالت يا آزادي را می‌دانند؛ يعني می‌توانند چيزهاي غيرقابل‌مشاهده را بفهمند و درك كنند. درواقع نوع تفكر كودكان با ورود به نوجواني تغيير می‌كند و آن‌ها بهتر متوجه اين موضوعات غيرمادي می‌شوند. يعني حتما درباره كاري كه می‌خواهند انجام بدهند، ازقبل فكر می‌كنند و بعد تصميم می‌گيرند؛ چون می‌توانند آن را نقد و بررسي كنند.

نخستين چيزي كه نوجوانان براي مهار هيجاناتشان بايد بياموزند، شناختن درست و کامل آن‌هاست. آنان می‌توانند براي خود نمودار هيجاني ترسيم کرده و مشخص کنند که درطول روز چه نوع هیجاناتی را تجربه کرده، چطور رفتار کرده‌اند و بهتر بود چطور رفتار می‌کردند؛ درواقع يكي از مواردي كه باعث می‌شود نوجوانان نتوانند هيجانات خود را كنترل كنند، اين است كه درمقابل خواسته‌ها و نيازهاي خود، زیاد ناكامی‌ را تجربه نكرده‌اند؛ مثلا اگر چيزي خواسته، در كمترين زمان، در اختيارش قرار گرفته است.


صحبت درمورد هيجان
يكي از راه‌هايي كه باعث می‌شود نوجوان بهتر بتواند هيجانش را كنترل كند، باآرامش سخن‌گفتن درمورد هیجانات خود است؛ زيرا باعث می‌شود بخش ليمبيك هيجانات به بخش كورتيكال مغز متصل شود؛ چون به اين ترتيب مديريت و تنظيم آن راحت‌تر خواهد بود. مركز هيجانات در مغز انسان در جايي به نام ليمبيك قرار دارد و درواقع، سيستم ليمبيك سيستمی ‌است كه هيجانات خشم، ترس، گرسنگي، نفرت و … را تنظيم می‌كند. بعضي سيستم‌هاي ديگر هم در مغز هستند كه آن را كنترل می‌كنند، از جمله كورتكس مغز که تنها در انسان‌ وجود دارد؛ بنابراين هرقدر ارتباط كورتكس و ليمبيك بيشتر شود، كنترل روي ليمبيك هم بيشتر خواهد شد؛ مثلا از یک طرف ميل جنسي وجود دارد، ولي مسائل اخلاقي، باورها و شناخت، رفتارهاي فرد را كنترل مي‌كند که البته این امر، در مورد هيجانات هم به همين ترتيب است.

آمادگي ايمني‌ساز
براي كنترل هيجانات نوجوان می‌توانيم به او بگوييم اگر در موقعیتي قرار بگيري كه هيجانات منفي‌ات برانگيخته شود، چه می‌كني؟ مثلا اگر در كلاس درس باشي و يكي از دوستانت چيزي را به طرف تو پرتاپ كند و تو عصباني شوي، چگونه رفتار می‌كني؟ سپس از او بخواهيم اجازه دهد با هم آن اتفاق را در ذهن مرور كنيم تا ببينيم چه اتفاقي رخ داده است و به چه دليل. به اين ترتيب نوجوان می‌تواند خودش را ازقبل براي هر نوع اتفاقي آماده كند.

گاهي هم والدين بارها يك درخواست را از نوجوان را تكرار می‌كنند و اين امر، براي او بسيار آزاردهنده است. در اين شرايط می‌توانيم به نوجوان بگوييم مثلا اگر مادر چندين‌بار او را برای صرف نهار صدا کرد، بگوید که حتما برای خوردن نهار می‌رود، به‌شرطی‌که دیگر او را به این دلیل صدا نزنند؛ یعنی می‌توان ازقبل نوجوان را با موقعيت‌هاي سخت و مواجهه با آنان مواجه کرد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *