چگونه می توان تصمیماتی ماهرانه و سالم گرفت؟
همه ما در طول زندگی تصمیمهای بزرگ و کوچک زیادی میگیریم؛ از تصمیمات ساده کودکی درباره انتخاب یک اسباببازی تا تصمیمات مهمتری که با افزایش سن اتخاذ میکنیم؛ اما همه این تصمیمگیریها، ماهرانه نیست. تصمیمگیری، زمانی مهارت است که عملکرد تصمیم گیرنده، مثبت، منطقی و کارآمد ارزیابی شود؛ یعنی مشکل یا مساله به شیوه ای سالم و درست حل و فصل شود و ما به نتیجه مطلوب دست یابیم و تصمیم ما در دراز مدت، بیشترین نتایح مثبت و کمترین پیامدهای منفی را برای خودمان و دیگران دربرداشته باشد.
بسیاری از افراد برای فرار از مسئولیت یا ترس از شکست، یا نداشتن توانایی تصمیم گیری، از تصمیم گیری خودداری می کنند و مدام تصمیم گیری هایشان را به تعویق می اندازند. چنین کسانی خیلی از اوقات آنقدر تصمیم نمی گیرند تا دیگران برایشان تصمیم بگیرند.
در واقع تصمیم گیری مهارتی ضروری است، که بر اساس نیاز و انگیزه، زندگی انسان را شکل می دهد؛ مسیرهای زندگی را تعیین می کند؛ تلاش ها را جهت و شرایط را تغییر می دهد.
تصمیم گیری ها و گزینش های ما افزون بر اینکه نشان از توانایی های ما دارند؛ میزان دانش، سلیقه و ارزش های افزوده ما را آشکار می کنند.
روشن است که دانش عمومی، اطلاعات ویژه، محیط پیرامون و محدودیت های ما تاثیرات بسزایی در تصمیم گیری ها دارند و در نهایت نیز نتایج خوشایند یا ناخوشایند تصمیمات ما، باور و تصور ما را از خود برای خودمان و دیگران شکل می دهد. این تصویر ذهنی گاه اعتماد به نفس ما را بالا می برد و بر داشته های ما می افزاید و گاه ما را در قدم های بعدی به وادی شک و تردید و نا امیدی می کشاند و از ابتکار و تلاشمان می کاهد.
تصمیم گیری سالم چیست؟
در تعریف سازمان بهداشت جهانی رفتار یا تصمیم سالم، تصمیمی است که سه ویژگی مهم دارد: 1. هر کاری که انجام می دهیم، با رضایت خودمان باشد. 2.آن تصمیم به ما آرامش دهد یا دست کم آرامش ما را بر هم نزند. 3. برای خود ما، دیگری و جامعه آسیبی به همراه نداشته باشد. برای مثال ممکن است مصرف مواد مخدر یا الکل( به شکل کاذب و موقتی) به شخص آرامش و رضایتی بدهد؛ اما تبعات آن، بی گمان، به جسم و زندگی آن شخص آسیب می رساند و ممکن است برای دیگری یا دیگران نیز آسیب هایی به همراه داشته باشد.
عوامل دخیل در تصمیمگیری
مجموعه ای از شرایط بر تصمیم گیری های ما موثر هستند؛ نخست، خود ما با همه آگاهی ها و توانایی هایمان. دوم، محدودیت های ما، از محدودیت زمان و هوش و استعداد تا محدودیت های اقتصادی و اجتماعی،… سوم، ترس های ما، که آنها نیز به نوعی ما را محدود می کنند؛ به این شکل که مانع از فعالیت ما می شوند. چهارم، برخی از رسوم، الگوها و کلیشه های ذهنی نادرست، که همواره تاثیرات منفی بر زندگی ما دارند.
انواع تصمیم گیری
برای تصمیم گیری تقسیمات گوناگونی برشمرده اند؛ یکی از این تقسیمات، تقسیم تصمیم ها به دو نوع مساله مدار و هیجان مدار است.
1. تصمیم گیری هیجان مدار
افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند و در اصطلاح روان شناسی به آنها عنوان «آمیگدالی» داده می شود، نمی توانند هیجانات خود را مدیریت کنند، در تصمیماتشان از بخش آمیگدال مغز، که ویژه پاسخ دهی فوری و تحت تاثیر احساسات و هیجانات است، فرمان می گیرند و عموما این تصمیمات نابالغانه، غیرمنطقی و ناماهرانه است.
2. تصمیم گیری مساله مدار
برای گرفتن تصمیمات ماهرانه باید دیگر مهارت های زندگی مانند مدیریت هیجانات، حل مساله، تفکر خلاق و تفکر نقاد را آموخت. تصمیمات مساله مدار را غالبا کسانی می گیرند که از قسمت پیشرفته مغز خود، که قشر مخ نام دارد، دستور می گیرند و به همین دلیل به این گروه در روان شناسی عنوان «قشرمخی» داده می شود. تصمیمات مساله مدار، تصمیماتی هستند که به حل مساله و مشکل می انجامد و در واقع بالغانه و ماهرانه و تفکرمحور هستند.
روش هایی برای تصمیم گیری خوب
برای گرفتن هر تصمیمی، ابتدا باید درباره آن موضوع اطلاعات کافی کسب کنیم. کسب اطلاعات می تواند از طریق مطالعه و تحقیق یا مشورت با افراد متخصص یا فعالیت هایی از این دست باشد؛ علاوه بر آن شیوه ها و تکنیک هایی وجود دارد که ما را در تصمیم گیری خوب یاری می کند. برخی از این تکنیک ها را در ادامه بخوانید:
ترسیم ماتریس اهداف و ارزش ها
استفاده از ماتریس ارزش ها و اهداف بسیار ساده است. روش کار این گونه است که ابتدا باید اهداف مهم و ارزش هایتان را در یک صفحه ثبت کنید. سپس موضوع را بین آنها قرار دهید. معیار تصمیم گیری، دور بودن یا نزدیک بودن به اهداف و ارزش هاست.
روش تحلیلی هزینه فایده
در این روش برای گرفتن هر تصمیمی جدولی درست می کنیم و سپس در یک ستون جدول، مضرات و به اصطلاح تبعات و هزینه های احتمالی کوتاه مدت و بلند مدت آن تصمیم را یادداشت می کنیم و در ستون دیگر فایده ها و نکات مثبت آن تصمیم را می نویسیم. سپس با بررسی دقیق هزینه و فایده یک تصمیم، گزینه ای را انتخاب می کنیم که کمترین هزینه و بیشترین فایده را دارد.
بارش فکری
همیشه برای هر مساله ای راه های عملی مختلفی وجود دارد و تصمیم خوب، در واقع برگزیدن بهترین راه عملی است. از این رو نخستین راه حلی که به ذهن می آید، بهترین راه حل نیست. پیدا کردن راه حل های بیشتر، امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهد. بنابراین خوب است که در مواقع حساس تر بیشتر بیندیشیم و از خرد جمعی کمک بگیریم و از خانواده و دوستانمان بخواهیم که همه راه حل هایی را که به ذهنشان می رسد، به ما پیشنهاد بدهند. سپس آن راه حل ها را بر روی کاغذی ثبت کنیم و به بررسی هریک از آنها بپردازیم و با الهام گرفتن از یک راه حل یا از برآیند مجموع راه حل ها، به بهترین گزینه برسیم.
به خاطر داشته باشیم که بدترین کار این است که تصمیم بگیریم که هیچ تصمیمی نگیریم و حل مسائل را به تاخیر بیندازیم و خود را به دست حوادث بسپاریم.
دکتر مینا نبئی
مربی مهارت های زندگی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.